هفته 8: مقایسه پرسپولیس به عنوان فیلم در مقابل پرسپولیس به عنوان رمان گرافیکی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

Persepoli S در هر دو نسخه فیلم و جدید خود ارزش دارد ، هرچند که هر یک از مصرف کنندگان در رفتارهای منحصر به فرد تأثیر می گذارد. این اختلافات را می توان به عناصر طرح ، خصوصیات و طراحی طبقه بندی کرد.

قالب رمان گرافیکی پرسپولیس با یک فصل آغازین با عنوان "حجاب" آغاز می شود که در آن مارجی به عنوان یک دختر جوان در سال 1980 با پوشیدن حجاب خودش (Ivypanda) نشان داده می شود. در مقابل ، این فیلم با مارجی در بزرگسالی آغاز می شود که در آن به او نشان داده می شود که حجاب را روی سر خود (Ivypanda) تاشو می کند. این رمان گرافیکی در تکه ها و رویدادهای منتخب برجسته گفته می شود در حالی که فیلم بیشتر روایت جریان (Ivypanda) را به تصویر می کشد. با این حال ، "فصل های" خاصی وجود دارد که از آن خارج می شوند ، از جمله "Let ter" و "Jewels" (Ivypanda). علاوه بر این ، در حالی که این کتاب تمایل به ارائه حساب های بسیار مفصلی از داستان عشق اول مارجی دارد ، این تقریباً در فیلم (Ivypanda) وجود ندارد. صحنه آخر فیلم به هیچ وجه در این رمان وجود ندارد و Marji Ta King را به یک کابین به فرودگاه نشان می دهد. وقتی راننده کابین می پرسد که از کجا است ، او پاسخ می دهد "ایران" (Ivypanda).

خصوصیات جنبه دیگری از فرآیند ساخت فیلم است که در قالب های ارائه متفاوت است. به عنوان مثال ، این فیلم چندین شخصیت را که در رمان گرافیکی موجود هستند ، مستثنی می کند. این شامل زنانی است که به مادر مالی و مرجی در خیابان های مواد غذایی ، مالی و فرزندانش و خدمتکار آقای ساتراپی (Ivypanda) توهین می کنند. علاوه بر این ، مارکوس (اولین دوست پسر مارجی) در مقایسه با تأثیر بسیار گسترده ای که توصیف می کند ، در این فیلم تأثیر می گذارد ، حضور D را که در این رمان (Ivypanda) منتقل شده است ، دارد. درایور کابین تنها شخصیتی است که در فیلم ظاهر می شود اما در رمان (Ivypanda) وجود ندارد.

جنبه نهایی که باعث می شود نمایش فیلم متفاوت از رمان گرافیکی باشد ، عناصر طراحی هستند. در حالی که No Vel به جزئیات می پردازد و شامل ساخت گسترده ای از دراماتیک شدن اوج می شود ، این فیلم این کار را برای استفاده از سایر جلوه ها (T) قربانی می کند. در تولید فیلم ، صحنه های خاصی (و به این ترتیب شخصیت ها) از روایت بریده شده است. با انجام این کار ، این فیلم با اولویت بندی وقایع و مضامین در زندگی مارجی که بیشترین تأثیر را در پیشرفت او (T) داشت ، از این زمان اضافی استفاده کرد. در حالی که صحنه هایی که بریده شده است ، این مضامین را تقویت کرده و نمایش های جدیدی مانند جدایی کلاس و عدم استقلال را اضافه می کند ، آنها لازم نبود که داستان پرسپولیس به طور مؤثر گفته شود (T). تولید فیلم همچنین امکان افزودن صدا ، موسیقی و مقایسه در زمان واقعی عکس ها را با استفاده از محلول به جای محدود بودن فقط به عکس های هنوز هم ، مانند یک رمان گرافیکی (T) امکان پذیر می کند. این کمک می کند تا مصرف کنندگان فیلم را از طریق فرآیند مقایسه و ارتباطات به جای اینکه فرض کنیم آنها را به تنهایی (T) انجام دهند ، راهنمایی کند. استفاده از رنگ نیز بین دو حالت انتقال داستان مرجی تفاوت معنی داری دارد. در این فیلم ، ما رنگ را می بینیم که هم برای متمایز کردن هر دو عنصر زمانی از زمان حال و همچنین یک حس شخصی توسعه هویت که در آن مرجی دیگر جهان را در طرح های سیاه و سفید نمی بیند ، استفاده می شود. این توسط مرجی با مشخص کردن اینکه وی از ایران هنگام مقابله با تحقیق راننده کابین است ، پشتیبانی می کند - تفاوت چشمگیری از پاسخ وی در وین که در آن به گروهی از همسالان گفت که او فرانسوی است تا سعی کند از واکنش شدید جلوگیری کند.

"پرسپولیس ؛کتاب در مقابل فیلم. "Ivypanda ، 16 اکتبر 2019 ، ivypanda. com/essays/ persepoli s-the-book-versus-the-movie/. دسترسی به 26 فوریه 2021.

T ، R. "تجزیه و تحلیل Persepolis: تفاوت های یک کتاب طنز به یک فیلم تبدیل شده است."کلاسیک اما جدید ، 9 نوامبر 2013 ، classicbutnew. wordpress. com/2013/11/09/persepolis-analysis--differences-of-a-comic-book-tued-into-a-movie.

33 فکر در مورد "هفته 8: مقایسه پرسپولیس به عنوان فیلم در مقابل پرسپولیس به عنوان رمان گرافیکی"

اگرچه من هنوز فیلم را ندیده ام ، اما قطعاً می توانم ببینم که چرا آنها برخی از جنبه ها را تغییر می دهند. این بسیار نادر است که اقتباس های فیلم دقیقاً مانند رمانی باشد که از آن ساخته شده است. در حالی که چیزهای کوچک موجود در کتاب ، مانند اولین عشق او و سایر شخصیت های کوچک ، تأثیر زیادی در زندگی او گذاشت ، اما این امر باعث می شود که فیلم این مسئله را ترک کند زیرا باید روی وقایع اصلی متمرکز شود. قطعاً برای من جالب است که چگونه می توان همان پیام را در قالب های بسیار مختلف دریافت کرد (فیلم در مقابل فیلم).

من با آنچه Wall. 233 در مورد فیلم برای مقایسه کتاب می گفت موافقم. آنها به ندرت یکسان هستند و غالباً ، ما اطلاعات بیشتری را از یک کتاب دریافت می کنیم تا یک فیلم صرفاً به این دلیل که کارگردانان احساس می کنند برای رسیدن به مخاطبان بیشتر ، نیاز به اضافه کردن علاقه جدید به یک فیلم دارند. این می تواند دلیلی باشد که به نظر می رسد برخی از اطلاعات از دست رفته اند. نکته دیگری که می خواهم اضافه کنم این است که اگرچه من هنوز فیلم را تماشا نکرده ام ، اما از خواندن ارائه قبل از زمان قدردانی کردم تا مراقب آنچه در هنگام تماشای من بحث کرده اید ، نگاه کنم. کارت عالی بود!

من قطعاً می توانم تفاوت در اقتباس فیلم در مقابل رمان را متوجه شوم ، می توانید بگویید که این فیلم در تلاش بود تا به مخاطبان گسترده تری برسد و برای این کار مجبور شد جنبه ها و شخصیت های خاصی را تغییر دهد. به نظر من ، به نظر می رسید که این فیلم به طور کلی به نظر می رسد و بیشتر به سمت جذابیت تغییر می کند و کمتر از حفظ پیام تغییر می کند. شخصیت هایی که آنها انتخاب کردند و روابط را تغییر می دهند ، اهداف خود را در انجام این کار نشان می دهند. ارائه زمینه عالی و فکر می کنم این تضاد جالب است ، خواندن رمان یک هفته و سپس تماشای اقتباس فیلم بعدی.

من دوست دارم که چگونه شما در مورد چگونگی حضور برخی از شخصیت های کتاب در فیلم صحبت کردید. من فکر می کنم این بزرگترین تفاوت بین این دو است و احساس می کنم بسیاری از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی اقتباسی از کتاب ها تمایل به ترک شخصیت ها دارند. شخصیت ها معمولاً برای نشان دادن جنبه های دیگر جو برای انواع مختلف افراد گنجانده شده اند ، که برای درک دنیای شخصیت ها که در آن زندگی می کنند بسیار مهم است. شخصیت هایی که از این فیلم باقی مانده بودند نقش مهمی در زندگی مارجیس داشتند و به شکل گیری او کمک کردندنظرات در مورد ایالت ایران.

فکر می‌کنم خیلی خوب کار کردی که تفاوت‌های دو شکل تخت جمشید، رمان و فیلم بودن را توضیح دادی. شما نه تنها تفاوت‌های خاصی را که متوجه شدید توضیح می‌دهید، بلکه به اهمیت تفاوت‌ها و تأثیر آن‌ها بر آن شکل از پرسپولیس نیز می‌گویید. به عنوان مثال، چیزی که من به طور خاص به آن توجه کردم استفاده از رنگ همانطور که شما توضیح دادید بود. کتاب تماماً سیاه و سفید است، اما با رنگ‌آمیزی فیلم، می‌توانید دیدگاه متفاوتی نسبت به داستانی که روایت می‌شود دریافت کنید. شما قادر به دیدن و درک تمام جنبه های جدیدی هستید که در هنگام خواندن رمان قادر به دیدن یا داشتن آنها نیستید. علاوه بر این، شما همچنین می‌توانید درباره زمانی که احساسات در حال تغییر هستند، یا چیزها در داستان در حال تغییر هستند، بینش کسب کنید. در مجموع، فکر می‌کنم شباهت‌ها و تفاوت‌های نسخه‌های سینمایی و کتابی تخت جمشید و چگونگی تأثیر آنها بر هر فرم را به خوبی بیان و توصیف کردید.

سلام! من هم با ارائه اصلی موافقم و هم شما در مورد آن نظر می دهید. این یک ارائه عالی از مطالب فیلم پرسپولیس بود. من فکر می‌کنم که فیلم با گنجاندن هسته‌های درون مایه‌های کتاب، در حفظ روحیه کتاب بسیار عالی عمل می‌کند، در حالی که همچنان محتوا را به موقع فشرده می‌کند. تغییر رنگ نیز به من کمک کرد تا فریم های زمانی مختلف فیلم را تشخیص دهم، که در غیر این صورت ممکن است گیج کننده باشد. در مجموع به نظرم فیلم خیلی جالبی بود و خیلی خوشحالم که دو هفته وقت گذاشتیم تا روی متریال پرسپولیس کار کنیم.

ورود به وبلاگ شما بسیار جذاب است. این من را به یاد فیلم های رمان محور دیگری می اندازد که خوانده و تماشا کرده ام. برخی از کتاب‌ها مستقیماً به جریان فیلم مربوط می‌شوند که به نظر می‌رسد فیلم‌های دیگر کاملاً از کتاب جدا هستند. پرسپولیس ترکیبی از هر دو است. فیلم گاهی دقیقاً شبیه کتاب است و گاهی فصل‌هایی را کنار گذاشته و جریان خودش را دنبال می‌کند. من متوجه شده ام که گاهی اوقات فیلم ها این کار را انجام می دهند زیرا این کار باعث می شود فیلم برای فردی که کتاب را نخوانده است جذاب تر و قابل درک تر کند.

من از خواندن این پست وبلاگ بسیار لذت بردم. هر وقت رمانی را خوانده‌ام و سپس فیلمی را تماشا کرده‌ام، همیشه از نتیجه‌اش ناامید شده‌ام، اما این بار، نه چندان. من هم از این فیلم لذت بردم. جزئیاتی که کنار گذاشته شد و همچنین اضافه شد به فیلم کمک کرد تا حس درام را در فیلم ایجاد کند و همچنین به بیننده کمک کرد تا ارتباط بیشتری برقرار کند. من از خواندن این فیلم و همچنین این فیلم بسیار لذت بردم.

من فکر می کنم جالب است که چگونه یک فیلم از یک کتاب اقتباس می شود چه رسد به یک رمان گرافیکی. فقط آنقدر وجود دارد که می توانید در یک فیلم گنجانید ، بنابراین منطقی است که چگونه این فیلم چندین شخصیت را که در رمان گرافیکی بودند ، مستثنی کرد. من فکر کردم جذاب است که چگونه فیلم بیش از سایرین در مقایسه با رمان گرافیکی بر برخی مضامین تأکید می کند. گاهی اوقات ضروری تر نیست که آنچه را که لزوماً گفته می شود ، بلکه نحوه گفته آن را تصدیق کنید. توجه به این نکته حائز اهمیت است که این فیلم به صورت رنگی است که رمان گرافیکی سیاه و سفید است. این می تواند بر لحن و اینکه مخاطب چگونه می تواند دنیای ارائه شده به آنها را درک کند ، تأثیر بگذارد.

من قصد دارم امروز فیلم را تماشا کنم و خواندن این موضوع به من کمک می کند تا در مورد برخی از این موارد فکر کنم و به آنچه متفاوت است توجه کنم و این به من کمک می کند تا درک کنم که چرا این اختلافات رخ می دهد. به خصوص هنگام مراجعه به فیلم ، و این ایده که برخی از چیزها از بین رفته اند و فیلم توجه بیشتری در اولویت بندی وقایع و مضامین در زندگی مرجی وجود دارد که بیشترین تأثیر را در پیشرفت او داشته است ، واقعاً چیزی است که در رمان طنز بسیار ارزشمند است ،بنابراین تماشای فیلم و استفاده از این مقایسه ها جالب خواهد بود!

Nicklaus. 24 نکته بسیار خوبی را به وجود می آورد که این فیلم امکان اضافه کردن صدا و موسیقی را فراهم می کند. برای من ، صدا در این فیلم منجر به داستانی بیانگر و جذاب تر از طنز شد. شنیدن لحن در صدای شخصیت ها به من کمک کرد تا روحیه کلی را خیلی بهتر از طنز درک کنم. سرانجام ، موسیقی در تنظیم صحنه خاصی یا ایجاد تعلیق بسیار خوبی بود.

من فکر می کنم عالی بود که شما به برخی از شخصیت هایی که در فیلم باقی مانده اند ، یاد کردید. یکی از شخصیت هایی که من به خصوص آرزو می کنم در فیلم بود ، خدمتکار ساتراپی بود. اگر او در این فیلم حضور داشت ، فکر می کردم پویایی قدرت طبقه اجتماعی را در جامعه سنتی ایران آشکار می کرد. من همچنین دوست داشتم که چگونه شما ارتباط بین رنگ موجود در فیلم را ایجاد کردید اما در رمان نیست. استفاده از رنگ در ابتدا به صحنه توجه می کند و به بینندگان این امکان را می دهد تا احساس کنند که مارجی خودش را در جامعه پیدا کرده است.

من با Nicklaus. 24 و Bradley. 638 موافقم. من فکر می کنم که این فیلم اجازه صداهای بیشتر و موسیقی بیشتری را برای کمک به بیننده و درک بهتر داستان می دهد. وقتی قادر به شنیدن صدای شخصیت ها هستید و واکنش های صورت آنها را می بینید. شما درک بهتری از آنچه اتفاق می افتد دریافت می کنید. این صحنه را بهتر از زمانی که داستان را می خوانید بهتر می کند.

من همچنین می فهمم که برخی از توطئه ها از فیلم حذف می شوند و جالب است که دلیل پشت آن را یاد بگیرید. در ابتدا ، من فکر می کنم این محدودیت زمانی فیلم است که مانع از آن می شود که تمام فصل های کتاب را شامل شود ، اما ارائه شما توضیحی عمیق تر ارائه می دهد که فکر می کنم واقعاً مفید است. من توضیحات شما را دوست دارم که "در حالی که این رمان به جزئیات می پردازد و شامل ساخت گسترده ای از دراماتیک شدن اوج می شود ، این فیلم این را برای استفاده از سایر جلوه ها قربانی می کند."همچنین ، من استفاده از رنگ را در فیلم دوست دارم که زمان و هویت شخصی را متمایز می کند.

من با نظر شما موافقت کردم که این فیلم اجازه اضافه کردن موسیقی و صدا را داده است. من فکر می کنم صدا بخش عظیمی از فیلم بود که به مخاطب اجازه می داد روحیه و لحن هر صحنه ای را که در فیلم نمایش داده می شد ، درک کند. چگونه تا به حال برخی از جزئیات در کتاب وجود داشته است که در این فیلم باقی مانده است ، اما در فیلم ها شما همیشه نمی توانید هر جزئیات را بدون کشیدن فیلم درج کنید. من برای کتاب در مقابل فیلم فکر کردم این تفاوت خوبی بین این دو بود ، بیشتر فیلم ها یا فیلم های مبتنی بر یک کتاب از نظر من خیلی خوب نیستند ، اما من از این فیلم لذت بردم.

من واقعاً از تماشای این فیلم لذت بردم و فکر می کنم استفاده از موسیقی و شنیدن آنها در مورد آنها به من کمک کرد تا از این داستان خیلی بیشتر لذت ببرم. با داشتن این ویژگی های مختلف ، فکر می کنم توانستم بیان صورت را بخوانم و بیشتر از آنچه فکر می کردند درک کنم ، حتی وقتی هیچ کلمه ای گفته نمی شد. حتی اگر جزئیاتی از کتاب باقی مانده باشد ، فکر می کنم این برای سازندگان فیلم بسیار طبیعی است. من هنوز فکر می کنم که اگر شما یک نفر را داشتید که فقط کتاب را می خواند و یک نفر که فقط فیلم را می دید ، در پایان احساس می کنند.

من با این نکته موافقم که کتاب تبدیل شدن به یک فیلم به خودی خود می تواند ایده های مختلفی را برای خواننده ای که ممکن است قبلاً از آن غافل شده باشد ، سوق دهد. این کار را می توان با عناصر بصری به همراه صدا و موسیقی انجام داد. عنصر بصری فیلم در سیاه و سفید به یک بیننده می گوید که مارجی شخصاً با گذشته اش راحت نیست. عناصر صدا و موسیقی همچنین می توانند خلق و خو و احساسی را نشان دهند که بعضی اوقات می تواند از متن خارج شود. با جنبه فیلم ، از لحاظ جسمی کمی گرافیکی می شود که سختی های زندگی جوان مارجی را که تصور می کنید ممکن است شما را از در نظر گرفتن برخی از قسمت های خواندن مسدود کند ، می تواند ناراحت کننده باشد اما برای درک کامل طرح باید به درستی منتقل شود.

شما واقعاً تفاوت های بسیاری را برجسته کردید و من باید قبول کنم که فکر می کنم این رمان به یک اثر هنری بهتر تبدیل می شود. رها کردن شخصیت ها و کمرنگ کردن در مورد درگیری هایی که شامل تغییر شخصیت اصلی است ، عدالت را انجام نمی دهد. این نوع داستانی نیست که شما می خواهید نسخه کم آب از آن استفاده کنید.

شما یک کار خوب انجام دادید که برخی از تفاوت های کتاب و فیلم را شرح می دهد و من موافقم که نکاتی وجود داشت که نباید حذف یا تغییر می کردند. این بسیار معمولی است که کتاب ها فقط قادر به برقراری ارتباط بیشتر با خواننده هستند و موقعیت ها و شخصیت های بیشتری را نسبت به فیلم ها ارائه می دهند. من فکر می کنم یکی از دلایلی که فیلم ها اغلب سازگار هستند تا کمی بیشتر از نقشه محور باشند ، فقط به این دلیل است که مخاطبان فیلم می خواهند. من فکر می کنم که موارد زیادی وجود دارد که فیلم ها موفق نخواهند شد و اگر دقیقاً همان کتاب باشند ، آهسته یا کسل کننده تصور می شوند. ما از تجربه خواندن انتظارات متفاوتی نسبت به تماشای یک فیلم داریم. در طولانی مدت ، این ممکن است یک چیز خوب باشد که فیلم برخی از این تغییرات را ایجاد کرده است ، در غیر این صورت ممکن است توجه زیادی به خود جلب نکند و در این صورت کمتر افراد در معرض چنین داستانی تأثیرگذار قرار بگیرند.

من دوست دارم که چگونه شما توضیح دادید که این فیلم فصل های بسیار مهمی را که در این کتاب وجود دارد ، باقی مانده است که نه تنها زمان تنظیم آنها را توضیح می دهد بلکه بینشی در توسعه شخصیت نیز می دهد. اگر به درستی به یاد بیاورم ، فیلم شامل دو فصل بسیار مهم در کتاب نبود."نامه" و "جواهرات". در طول "نامه" در مورد پدر مرجی و چگونگی مخالف روابط بین خدمتکارشان و همسایه آنجا است. دلیل اینکه وی مخالف این رابطه بود به این دلیل بود که او فکر می کرد روابط بین دو نفر از دو طبقه اجتماعی مختلف قابل قبول نیست."جواهرات" دیدیم که بین مالی ، خانم ساتراپی و دو زن دیگر در فروشگاه مواد غذایی قرار گرفتیم. مالی توضیح می دهد که او ترجیح می دهد همه چیز را به عراق از دست بدهد تا "نوع خودش" به او توهین کند. این برخورد توضیح می دهد که درگیری داخلی بین ایرانیان حتی با دشمن مشترکی که در حال جنگ هستند ، توضیح می دهد. من همچنین دوست دارم که چگونه شما استفاده از رنگ و موسیقی را توضیح دادید که بدیهی است که باید با کتاب متفاوت باشد اما اینکه چگونه این عناصر عنصر جدیدی را به پرسپولیس وارد کردند.

من واقعاً از این نمایش شما در این هفته لذت بردم ، من به طور متناقض از فیلم به همراه کتاب لذت بردم اما فیلم جزئیات خاصی را که کتاب تحت پوشش قرار داده بود ، به نمایش گذاشت. چیزهایی که من در مورد فیلمی که شما به آن لمس کردید لذت بردم ، موسیقی و صدا در طول فیلم بود. احساس می کنم که این دو عنصر فیلم را لذت بخش تر و بسیار جالب تر می کند.

من فکر کردم جالب است که شما فیلم و رمان گرافیکی را با این درک که هر دو برای مخاطبان اساساً متفاوت ساخته شده اند مقایسه کردید. بسیاری از فیلم های توهین آمیز برای چگالش یا بیش از حد شخصیت ها و نقشه های رمان که در صفحه نمایش به تصویر می کشد. با این حال ، باید محدودیت های فیلم را به عنوان یک رسانه داستان پردازی درک کرد. خواندن یک کتاب ممکن است روزها طول بکشد ، اما یک فیلم در 2 ساعت یا کمتر می توان از آن لذت برد. اگرچه فیلم ها این مزیت را دارند که داستان ها را غوطه ور کنند ، اما به شدت محدود به زمان اجرا هستند.

پست شما واقعاً مرا فریب داد! من دوست دارم که چگونه شما فیلم را به استثنای شخصیت های خاص ذکر کردید ، زیرا این چیزی است که تقریباً همه اقتباس های فیلم از کتاب ها باید (متاسفانه) در محدودیت های زمانی قرار بگیرند. نکته دیگری که جالب دیدم این بود که چگونه این فیلم در مقایسه با کتاب ، شخصیت قابل اعتماد را ایجاد کرد. این کتاب شخصیت های خود را با تصاویر شبیه به کودک ساخته است به گونه ای که آنها قابل اعتماد بودند ، جایی که فیلم با همدردی با شخصیت ها و تماشای آنها در کل ، این کار را انجام داد.

من کاملاً با مقایسه شما موافقم و شما ایده بسیار خوبی را مطرح می کنید که من متوجه نشده ام مانند شخصیت های خاص در فیلم مستثنی هستند. من کاملاً با نظر شما در مورد مخاطبان راهنمای فیلم با مقایسه فرآیند و ارتباط با شخصیت موافقم. این نکته اصلی در مورد تفاوت بین فیلم و رمان گرافیکی است. اگرچه رمان گرافیکی قبلاً به عنوان کمیک مطرح شده است ، اما فیلم ها هنوز کار بهتری برای ایجاد احساسات انجام می دهند.

من همیشه ترجیح می دهم تماشای فیلم بیش از خواندن یک کتاب باشد ، اما فیلم ها تمایل دارند جزئیات را کنار بگذارند. شما هنگام مقایسه فیلم و رمان گرافیکی نکات متضاد خوبی را مطرح کردید. اما من فکر می کنم صحنه هایی که در کتاب گنجانده شده بودند اما در فیلم مستثنی بودند ، از اهمیت برخوردار نبودند ، زیرا این کل داستان را تغییر نمی دهد یا جزئیات دیگری مانند عبارات و احساساتی را که در هر صحنه به تصویر کشیده شده اند ، از دست داده اند.

این پست وبلاگ بسیار سرگرم کننده بود. من همیشه از اینکه چگونه یک کتاب وقتی آن را خوانده ام ، ناراحت بوده ام و سپس آن را به یک فیلم اقتباس کرده ام ، اما این بار نیست. این فیلم برای من نیز لذت بخش بود. مشخصات باقی مانده و موارد درج شده به این فیلم کمک کرد تا احساس درام ایجاد کند و به مخاطب اجازه داد تا بیشتر پیوند برقرار کنند. من هم از خواندن و هم از فیلم لذت بردم.

من فکر می کنم شما در شکستن تفاوت های فیلم و کتاب خوب کار کردید. فیلم هایی که تمایل به کنار گذاشتن جزئیات مهم دارند و می توانند خواننده ای از رمان اصلی را ناراحت کنند تا قطعاتی از کتاب را از بین ببرد. جزئیاتی که در این مورد به دست آورده بود ، بسیار زیاد نبود و بر داستان کلی فیلم تأثیر نمی گذارد ، پیام کلی هنوز هم خیلی خوب به وجود می آید.

تفاوت زیادی بین فیلم ها و کتاب ها وجود دارد ، و شما در بیان نقاط قوت و ضعف آنها کار خوبی انجام داده اید. من شخصاً خواندن رمان ها را ترجیح می دهم زیرا آنها فضای بیشتری برای تفکر و تخیل به من می دهند.

این وبلاگ بسیار جالب است و از نظر من احساس فیلم را ترجیح می دهم. اگرچه ممکن است برخی فکر کنند که این فیلم به اندازه کافی واضح نیست ، اما فکر می کنم مهمترین بخش داستان از طریق درام ارائه شده است ، که من خیلی دوست دارم. و فیلم ها همچنین می توانند باعث شوند تا مردم فکر کنند ، برخی از جزئیات کوچک و گفتگوی شخصیت ها فکر می شوند.

من فکر می کنم که پست شما نه تنها در توضیح تفاوت های بین فیلم و رمان گرافیکی کار بسیار خوبی انجام داد ، بلکه چگونه این تفاوت ها می تواند بر مخاطب تأثیر بگذارد. من واقعاً دوست داشتم که شما شامل نحوه مخاطب می تواند چیزهای مختلفی را بر اساس تماشای فیلم یا خواندن رمان گرافیکی تفسیر کند. من همچنین فکر می کنم که مقایسه این دو می تواند انتخابی را که ممکن است ترجیح دهند به مخاطب بدهد زیرا اگر می خواستند بیشتر زمینه را تفسیر کنند ، معمولاً رمان گرافیکی را بر روی فیلم انتخاب می کردند.

از وبلاگ شما تفاوت بین ارائه کتاب و فیلم را می بینم. این کتاب جزئیات بیشتری را در رشد شخصی شخصیت اصلی شامل می کند ، در حالی که این فیلم عناصر بیشتری را برای گفتن مراحل مختلف رشد مارجی در یک جریان ترکیب می کند. هر دو کتاب و فیلم جلوه های مختلفی را برای مخاطبان فراهم می کنند.

به نظر من ، تماشای فیلم به جای کتاب را ترجیح می دهم. فیلم می تواند با عملکرد شخصیت جزئیات بیشتری به من بدهد. این عبارات احساسات و مکالمه بینندگان را به خود جلب می کند. از طرف دیگر ، فیلم می تواند بر صحنه های مهمی که بر هویت او تأثیر می گذارد ، تأکید کند. کارگردان می تواند از تکنیک موسیقی و عکاسی برای گفتن داستان استفاده کند.

من تجزیه و تحلیل شما را در مقایسه با تمرکز کتاب و فیلم و طراحی عنصر دوست دارم. از آنجا که طول دو شکل پرسپولیس متفاوت است ، کتاب ها می توانند به طور جامع هر جزئیات کوچک را برای تأکید بر چیزهایی که نویسنده می خواهد بیان کند و به خوانندگان کمک می کند تا تجربه خواندن همهجانبه را داشته باشند. با این حال ، فیلم ها باید بخش اساسی را از رمان انتخاب کنند و بر موضوع اصلی که در کتاب به مخاطبان نشان می دهد تأکید می کنند. طول زمان طراحی عنصر را تعیین می کند. من خواندن کتاب را ترجیح می دهم زیرا می توانم احساسات را از پس زمینه تصویر ، از سبک نقاشی و تفسیر به روش های مختلف تشخیص دهم. به طور مقایسه ای ، فرصتی برای تخیل هنگام تماشای فیلم ها تا حدی محدود می شود.

آموزش کار در فارکس...
ما را در سایت آموزش کار در فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Mihayloo بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 22:22